بالاخره ساعت پنج صبح که بی خوابی به سرم زده بود زبون باز کردم
زبون باز کردم و قفل حرفامو شکستم
و جوابم
باز مث همیشه سکوت کن نگو
و خودشم فقط سکوت دیدم ازش
هیچی نگفت حتی یه کلمه
آرومم
نه خیلی نیستم
ولی انگار باری ده ساله از دوشم بر داشتم
● نفرینت کردم همونجوری که اذیتم کردی اذیت بشی
ولی حق من نفرین نیست
برچسب : نویسنده : yedoostekhub بازدید : 98